معنی توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار ,, معنی توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار پ, معنی تmbi fاb اmcbi، [sk ajاmc، fct fاbاmcbi، kujd lcbj، fd krwb ctتj، bsتoma /daاkb fmbj، doctت krwmb، [cdاj اisتi، [kuabj، تmbi abj، fd اcاbilاc ,, معنی اصطلاح توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار ,, معادل توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار ,, توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار , چی میشه؟, توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار , یعنی چی؟, توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار , synonym, توده باد اورده، جسم شناور، برف باداورده، معنی کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، یخرفت مقصود، جریان اهسته، جمعشدن، توده شدن، بی ارادهکار , definition,